مریم مومن _بازیگر اونجا بود که فهمیدم بزرگ شدم وقتی دستمو جلوی دهنم گرفتم تا صدای دردمو کسی نشنوه تکه ای برای مادر و تکه ای برای پدر وقتی سربه زیر بودن را بلد نبودم وقتی دلشون برام نسوخت قصه ی ۹۰ خط برای ۹۰ روز انتظاری که سرآمد اما تمام نشد قصه ی باختن و ساختن رنج و گنجِ رنج شکستن شیشه ای بلورین و ساختن دوباره اشک ها و لبخندها و من بودم که ...